هفته گذشته شهرهای مختلف اروپا تظاهرات های متعددی در مقابل سفارت امریکا برای اعتراض به قتل عام اعضای سازمان مجاهدین در عراق برگزار شد. عده ی زیادی از شرکت کنندگان در تظاهرات را مادران و پدران و اعضای خانواده های مجاهدین در عراق بودند. جدا از هر دوری و نزدیکی سیاسی٬ کشته شدن انسان های بی دفاع انهم در شرایط سخت و اسفناکی که مجاهدین در عراق در آن به سر می برند دل هر انسانی را به درد می آورد. یکی از صحنه ها به شدت تکان دهنده بود فیلمی بود از اعضای مجاهد به اسم حنیف امامی که به زیر دست و پای مامورین پلیس استان دیالی عراق افتاده بود و با چوب سرپهنی به فرق سرش می کوفتند. به راستی اینهمه نفرت یک انسان بر علیه هم نوع خودش از چه سرچشمه می گیرد! این انسان بی دفاع بعد از 32 ضربه به علت ضربه مغزی در می گذرد. تازه در این میان سفارت های آمریکا با آنهمه تبلیغ دموکراسی و لیبرالیسم نوع اوبامایی فقط یک اسم نویسی مختصر از خانواده های مجاهدین در عراق کردند. این حضراتی بودند که فریاد آزادیخواهی پوشالی شان دنیا را کر کرده بود . روز درگیری 800 تفنگدار ارتش امریکا در صحنه حاضر می شوند اما مداخله ای نمی کنند. گویا یکی از آمریکایی ها در جواب اعتراض می گوید اراده سیاسی بالاتری در کار است. جدا از تمام اشتباهات سیاسی رهبری سازمان مجاهدین این حمله بیشتر یک کرنش به جمهوری اسلامی و دم تکان دادن دولت مالکی و در سطحی بالاتر اوباما به جمهوری اسلامی بود. حضرات شب و روز برای دستگیر شدگان و معترضان در ایران اشک تمساح می ریزند اما جایی که قدرت دستشان هست يک نيروى اپوزیسیون این رژیم جلاد را به شیوه ای بربر گونه به خاک می کشند .
در این جمله طبق آمار شورای ملی مقاومت 13 نفر کشته و 32 نفر ربوده شده اند. 500 نفر به شدت زخمی شده اند. شورای امنیت ملی رژیم کثیف اسلامی اطلاعیه ای داد که اعضای مجاهدین خودکشی می کنند یا همدیگر را مورد تعرض قرار می دهند. پرونده ای درست کرده اند که گویا استخوان کویتی هاى جنگ خلیج در شهر اشرف مدفون است. به اولین واکنش دولت کویت به این مساله دولت مالکی این شایعه را پس گرفت. اما یک طرف دور باطل این قضیه سیاست های سازمان مجاهدین در این زمینه هست. البته دستور سازمانی و شایعاتی از این قبیل فقط در جهت تخریب و ترور شخصیت این سازمان است. عده ای زیادی از ساکنین شهر اشرف شهروندان اروپایی هستند به فرض مثال حنیف امامی شهروند سوئد بود. اما اینکه سیاست جنگ چریکی و دور زدن جامعه از بالا به جایی نمی رسد بارها به مجاهدین این امر را ثابت کرده است. مجاهدین اقامه دلیل می کنند که با یک بازوی سیاسی در عراق خار چشم رژیم اسلامی هستند. اما این امر را نمی پذیرند بیش از آنچه که دستاورد سیاسی داشته باشند در این وسط ضرر کرده اند. هیچ سازمان سیاسی بدون اشتباهی در تاریخ وجود ندارد. اما سازمانی که از یک سوراخ در تاریخ چندبار گزیده شود جز نوادر است. یک سیاست انسانی خروج نیروهای مجاهدین از عراق به یک مکان دور از دغدغه و امن است. سوال این است آیا این همه جریان و حزب سیاسی در کشورهای امن دچار پاسیفیسم شده اند؟ تزهای رد تئوری بقا و تزهای نوع احمد زاده در روز خودش جوابگو نبوده و سالهاست که ربطی به واقعیت ندارد. زنجیرهای مبارزه را همه جا می شود چسبید .
اما این طرف هم امثال توده ای ها و سلطنت طلب ها دست به حملات هیستریک می زنند. شایعه می کنند که دسته دسته نیروهای مجاهدین تسلیم می شوند. اینها دو امر را نمی فهمند اولا مسئله اوضاع وخیم غیر انسانی را پشت دیوار کدورت و دعوای سیاسی خاک می کنند دوما همان خطی را رو به اپوزیسیون می گیرند که مطلوب وزارت اطلاعات است. امروز که شما برای ملی اسلامی ها دم می جنبانید و دلخوشی هم از اپوزیسیون ندارید راستش انتظار داشتن پرنسیپ سیاسی از فرقه های معامله گری چون توده ای و اکثریتی ها خیال واهی است. مسئله مجاهدین بیشتر ریشه عقیدتی دارد تا امثال شما که دنیا را از عینک بند و بست می بینید .
تنها خبر خوشایندی که در این زمینه به گوش رسید دخالت یونامی (سازمان ملل در عراق) و حائل شدن بین نیروهای مجاهدین و پلیس دیالی بود. طبق مدارک دولت امریکا بعد از خلع سلاح مجاهدین با تک تک اعضای مجاهدین قرارداد برای تحت الحفظ بودن را بسته است و یکی از شروط واگذاری امنیت اشرف به عراق از سوی امریکا قائل بودن به این مرامنامه بوده است. اما دولت امریکا با دخالت نکردن و دولت مالکی با جنایتش رسما در روز روشن قرارداد ژنو را زیر پا گذاشته اند. مالکی و دولت ائتلافی اش که تکلیفشان روشن است روز روشن چندین فروند تپلوف از جمهوری اسلامی کادو گرفته بودند و از 7 ماه پیش بعد از دیکته خامنه ای کمر به قتل عام مجاهدین بسته اند. یک مقایسه در زمان صدامی که الگوی دیکتاتور دنیا بود این همه جنایت بر اپوزیسیون ایران روا نشد. حکومت دست نشانده مالکی صدها برابر هارتر است.
اما نباید اجازه داد قبل از سقوط جمهوری اسلامی خون عده دیگری به جرم مخالفت با این رژیم ریخته شود. باید سیاست های پشت این قضیه را به دوری از هر تنشی زیر نقد برد. مسلما بعد از سقوط حکومت اسلامى جان تمام اپوزیسیون حفظ خواهد شد. ولی تا این آینده نزدیک نباید اجازه هاری بیشتر به رژیم اسلامیون ایران و حامیان بین المللی اش بدهیم. در آخر درود می فرستم به افسر عراقی با وجدانی که شرح این جنایت را در مطبوعات کانادا بازتاب داد و شخصا پشت پرونده این جنایت را رسوا کرد . *